برای پاییز
- تاریخ ایجاد در شنبه, 31 شهریور 1403 09:30
- بازدید: 292
پاییز
محبوب من
برای تو می نویسم
برای تو که هربار که میروی باز بازمی گردی.
برای تو که اطمینان دارم تا من هستم تو هم هستی.
برای تو که بدون توجه به مقدار شایستگی و قدرشناسی ام، هستی و خواهی بود.
می دانی چرا عاشقت شدم؟
بدون تردید می دانی!
مگر معشوقی می توان یافت که نداند!
آری
نه به خاطر زیبایی و رنگ آمیزی محشرت.
نه به دلچسبی ات که اعتدالت پس از سوزانی تابستان، آن را سبب می شود.
نه به یادآوری شور و نشاط و حرکت و التهاب و نوجوانی و آغاز مدرسه و دانشگاه.
نه به زیبایی و پرمعنایی ماه هایت.
آری، نه به مهرومهربانیت، نه به آبان و آبادانیت، و نه به آذر و حرارت و روشنایی ات.
نه به این ها که هریک، خود، عاشق پرورند.
به همان من عاشقت شدم که در این کوته سخن هم، تو مرا به آن بردی!
به معنا، فلسفه، و به عمق کشیدنت...
من عاشق تو شدم که می آموزی در پس آن خزان، درسی هست.
که ریزش آن برگ ها با سبزی و نشاط از دست رفته، آموزه و پندی دارد.
که حال و هوایت به وضوح، درخواست و نصیحتی جدی دارد...
همه و همه می گویند فکر کن
آرام باش، فکر کن و درس بگیر
پاییز برای همگان سرشار از خیر و تفکر و سربلندی